سفارش تبلیغ
صبا ویژن


*+* شیرین بی فرهاد *+*

شب تولدم بود ، چشمام به کوچه خشکید ...

یادت نبود عزیزم ... دل من اینو فهمید ...

 

هنوزم حس می کنم تورو ... توی شبای سردم ..

وقتی که تورو تو قاب رو دیوار دوره می کردم ..

نگاه مهربون تو توی قاب می خندید .. می خندید ...

کاشکی باز دستای تو توی دستای من بود .. دست تو دستامو حس می کرد ..

..دستامو حس می کرد ..

اشکامو ، دیدی و خندیدی ... تو ساده دل بریدی ... حرفامو نشنیدی ...

اشکامو ، دیدی و خندیدی ... تو ساده دل بریدی ... یه دردام خندیدی ...

هنوزم دوره دور اون دستات .. از دستای سردم ...

نبودی ببینی اینجا ن بی تو .. گریه می کردم ..

شبا تو خواب و رویاهان تو بودی .. تو بودی ...

کاشکی باز دستای تو توی دستای من بود .. دست تو دستامو حس می کرد ..

..دستامو حس می کرد ..

 

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 88/12/26ساعت 1:39 صبح توسط ..... alone night girl ..... نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ